امامزاده سید جلال الدین اشرف

امامزاده سید جلال الدین اشرف

ساعتم را کوک کرده ام به وقت عاشقانه ها… جایی حوالی خواستن تو… نسیم را استشمام کرده ای؟ از میان آسمانِ ابری عصر که بگذری،
کسی منتظر است تا سرشار از طراوت عطر ناب زمین ، در زمان عاشقی سحرگاه، تو را در آغوش گیرد…
فقط لطف کن و کمی زودتر بیا … من خسته ام!

بایگانی

۱ مطلب با موضوع «متون ادبی» ثبت شده است

به نام خداوندی که کلمه را آفرید تا انسانها حرفی را برای گفتن داشته باشند.
گاهی چیدن حرفها در کنار هم سخت تر از آن است که بتوانی کلمه ای راخلق کنی ودشوارتر از آن این است که ناتوان باشی از زمزمه کردن جملاتی که در قلبت در نیمه شبهایی از بی کسی چون زنجیر به هم وصل شده باشند ودیگر چاره ای نداشته باشی جز اینکه به یادگاری در ناهمواری های جاده ی قلبت آویزان کنی.ولی وقتی نامت را می شنوم همچون دیوانه ها زنجیر را پاره می کنم ودر نگاهم جاری می شوی ومن در دریای اشک غوطه ور می گردم ودر سپیدی دیدگانم شروع به دردودل می کنم.
  • مهندس جواد زینلی