بسم الله الرحمن الرحیم
حمد و سپاس فراوان و بیپایان مخصوص پرودگار هستیبخش است که با لطف و بخشندگی خود، زندگی را بوجود آورد و زمین و آسمانها و هر آنچه در آنهاست را با علم بیمنتهای خود آفرید.
ستایش مخصوص خداوندی است که ستایشگران از مدحش عاجزند و حسابگران خبره نعمتهایش را شماره نتوانند کرد و کوششکنندگان هر چند خویش را خسته کنند حقش را ادا نتوانند نمود. هم او است که افکار بلند ژرفاندیش کنه ذاتش را درک نکنند و غواصان دریای علوم و دانشها، دستشان از پی بردن به کمال هستیاش کوتاه است؛ یعنی آنکس که برای صفاتش حدی نیست و اوصاف کمالش را توصیف نتوان کرد و برای ذاتش وقتی معین و سرآمدی مشخص نتوان تعیین نمود؛ مخلوقات را با قدرتش آفرید، بادها را با رحمتش به حرکت آورد و اضطراب و لرزش زمین را به وسیله کوهها آرامش بخشید. سرآغاز دین معرفت او است و کمال معرفتش تصدیق ذات او، و کمال تصدیق ذاتش توحید و شهادت بر یگانگی او است، و کمال توحید و شهادت بر یگانگیش اخلاص است، و کمال اخلاصش آن است که وی را از صفات ممکنات پیراسته دارند. همواره بوده است و از چیزی به وجود نیامده و وجودی است که سابقه عدم برای او نیست. با همه چیز هست اما نه اینکه قرین آن باشد و مغایر با همه چیز است اما نه اینکه از آن بیگانه و جدا باشد. انجامدهنده است اما نه به آن معنی که حرکات و ابزاری داشته باشد. بینا است حتی در آن زمانی که موجود قابل رؤیتی وجود نداشت. تنها است زیرا کسی وجود نداشته تا به او انس گیرد و از فقدانش ترسان و ناراحت شود.(1)
حمد و ستایش مخصوص خداوندی است که آفرینش مخلوقش دلیل وجود او است و حادث بودن آنها دلیل ازلیت وی و شباهت داشتن مخلوقات[به یکدیگر] دلیل آن است که شبیه و نظیر ندارد. عقلها کنه ذاتش را درک نمیکنند و پردهها و پوششها اصل وجودش را مستور نمیسازند زیرا صانع و مصنوع با هم فرق دارد و محدودکننده و محدودشونده و پرودگار و پرورده شده با هم متفاوتند. یکی است ولی نه به معنی وحدت عددی بلکه به این معنا که شبیه و نظیر و مانند ندارد خالق و آفریننده است اما نه اینکه حرکت و رنجی در این راه متحمل میشود. شنوا است ولی نه اینکه وسیله شنوائی در اختیار داشته باشد. بینا است ولی نه اینکه به وسیلهی چشم و بازکردن پلکها، قدرت مشاهده پیدا کند. در همه جا حاضر است نه اینکه مماس با اشیاء باشد. از همه جدا است ولی نه اینکه مسافتی بین او و موجودات باشد. آشکار است نه با دید چشم، پنهان است نه بخاطر کوچکی و ظرافت، از موجودات با غلبه و قدرت جدا است، و موجودات بخاطر خضوع در برابرش و رجوع به سویش از او مباین هستند. کسی که او را با صفات مخلوقات توصیف کند محدودش ساخته و کسی که برایش حدی تعیین کند وی را به شمارش درآورده؛ و آنکس که او را بشمارش آورد ازلیتش را ابطال کرده؛ و کسی که بپرسد چگونه است توصیفش کرده؛ و هر که بگوید «کجا است؟» مکان برای او قائل شده. عالم بوده آنگاه که معلومی وجود نداشت؛ مالک و پرودگار بوده حتی آن زمان که پروردهای نبود؛ قادر و توانا بوده حتی در آن زمان که مقدوری وجود نداشت.(2)
پربرکت است خداوندیکه همتهای بلند قادر به درک او نیستند و گمانهای زیرک به مقامش نرسد. آغازی است که پایان ندارد تا به آخر رسد و آخری ندارد تا پایان پذیرد.(3) به تمام اسرار آگاه است و از همه ضمیرها باخبر به همه چیز احاطه دارد و بر همه چیز پیروز است و بر همه اشیاء غالب و قادر است.(4)
همه چیز در برابرش خاضعاند و همه چیز به یاری او پا برجا است. بینیازکننده هر مستمند و عزتبخش هر فرد خوار و ذلیل نیروی هر ناتوان و پناهگاه هر مصیبت زده است. هر کس تکلم کند سخنش را میشنود و هر کس سکوت کند اسرار درونش را میدا.ند هر کس زنده باشد روزیش بر او است و هر کس بمیرد بازگشتش بسوی او است. ای خداوندبلند مرتبه، چشمها تو را ندیده تا از تو خبر دهند بلکه پیش از آنکه مخلوقات از تو سخن گویند بودهای آفریدگان را به خاطر رفع وحشت تنهایی نیافریدی و برای منفعت خود آنها را بکار وا نداشتنی. هیچکس از دست قدرت تو نتواند فرار کند و هر کس را بگیری از حیطه قدرتت بیرون نرود. معصیت گناهکاران از عظمتت نمیکاهد و اطاعت مطیعان بر ملکت نمیافزاید. آنکس که از قضای تو به خشم آید نمیتواند فرمانت را برگرداند و هر کس که به فرمانت پشت کند از تو بینیاز نمیگردد. هر سری نزد تو آشکار و هر پنهانی در پیش تو حاضر است. تو یک وجود ابدی هستی که زمان برایت مفهوم ندارد. تو پایانی هستی که جز بازگشت به سوی تو راهی نیست. وعدهگاهی هستی که نجات از حکم تو جز به سوی تو ممکن نیست. زمام هر جنبدهای به دست تو و بازگشت هر انسانی به سوی تو است. پرودگارا منزهی، چه بزرگ است مقام تو؛ منزهی، چه بزرگ است آنچه را که از آفریدههایت مینگریم و چه کوچک است هر بزرگی در برابر قدرت تو و چه هولانگیز است آنچه از ملکوتت را مشاهده میکنیم و چه کوچک است آنچه دیده میشود در برابر بخشهایی از قلمرو حکومتت که از ما پنهان است. چه قدر نعمتهای دنیایت فراوان و پر اهمیت است و با این حال چه کوچکاند اینها در برابر نعمتهای آخرتت.(5)
اَللّهُمَّ اجْعَلْ محیایَ محیا محَمَّدٍ وَ آلِ محَمَّدٍ وَ مماتی مماتَ محَمَّدٍ وَ آلِ محَمَّدٍ
اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَج وَ اجْعَلْنا مِنْ خَیرِ اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِهِ وَالذّابّینَ عَنْهُ وَالْمُسارِعینَ اِلَیْهِ فى قَضآءِ حَوآئِجِهِ وَالْمُمْتَثِلینَ لاَِوامِرِهِ وَالْمُحامینَ عَنْهُ وَالسَّابِقینَ اِلى اِرادَتِهِ وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَینَ یَدَیهِ
اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الْفَرَج وَ اجْعَلْنا مِنْ خَیرِ اَنْصارِهِ وَ اَعْوانِهِ وَالذّابّینَ عَنْهُ وَالْمُسارِعینَ اِلَیْهِ فى قَضآءِ حَوآئِجِهِ وَالْمُمْتَثِلینَ لاَِوامِرِهِ وَالْمُحامینَ عَنْهُ وَالسَّابِقینَ اِلى اِرادَتِهِ وَالْمُسْتَشْهَدینَ بَینَ یَدَیهِ
الهی به امید تو و با یاری تو ای بخشندهی بی همتا
امیدوارم با یاری پرودگار توانا بتوانم در این سایت گامی مثبت و مؤثر در جهت معرفی این آستان مقدس وهمچنین زمینه سازی ظهور منجی موعود، حضرت ولی عصر ، آقا امام زمان (عج) بردارم.
از صاحب نظران و دوستان تقاضا می کنم نظرات و پیشنهادات خود را در جهت بهبود این نشریه الکترونیکی برایم ارسال کنند و لطف خود را از اینجانب دریغ نفرمایند.
از صاحب نظران و دوستان تقاضا می کنم نظرات و پیشنهادات خود را در جهت بهبود این نشریه الکترونیکی برایم ارسال کنند و لطف خود را از اینجانب دریغ نفرمایند.
الهی چنان کن سرانجام کار تو خشنود باشی و ما رستگار
مهندس جواد زینلی جمعه 13 آذرماه 1394
پی نوشت:
همیشه دلم می خواست به پیروی از پیامبر اعظم(ص) و امام علی(ع) و امامان بزرگوارمان سخنم را با مدح خداوند بزرگ آغاز کنم و وقتی برای اولین متن سایت دو خط اول را نوشتم به نظرم آمد که جملات امیرالمؤمنین، امام علی(ع) خیلی زیباتر از جملات ناقص این بنده خدا هست و برای همین تعدادی از جملات ناب آن حضرت را از نهج البلاغه (به ترتیب خطبه های ۱، ۱۵۲، ۹۴، ۸۶، ۱۰۹) برای شروع انتخاب کردم.
همیشه دلم می خواست به پیروی از پیامبر اعظم(ص) و امام علی(ع) و امامان بزرگوارمان سخنم را با مدح خداوند بزرگ آغاز کنم و وقتی برای اولین متن سایت دو خط اول را نوشتم به نظرم آمد که جملات امیرالمؤمنین، امام علی(ع) خیلی زیباتر از جملات ناقص این بنده خدا هست و برای همین تعدادی از جملات ناب آن حضرت را از نهج البلاغه (به ترتیب خطبه های ۱، ۱۵۲، ۹۴، ۸۶، ۱۰۹) برای شروع انتخاب کردم.